انشا درباره دریا ، انشا در مورد توصیف دریا

انشا شماره یک با موضوع دریا

کنار دریا نشسته بودم ، در سکوت و تنهایی. صدای امواج ، طنین خوش هستی بود و من درکنار این وسعت بی کران غرق اسرار الهی، لحظه ای باخودم اندیشیدم : چرا دریا آبی رنگ است؟

 

چراخدای خوب و مهربان آب را به رنگ آبی در آورده ، با این همه لطافت و زیبایی؟ دلم آرام تر از همیشه به من گفت: آیا تو میتوانی بگویی که چرا قلب انسانها همیشه سرخ است؟

 

جواب دادم: نه معلوم است که نمی توانم بگویم. دلم آرام نجوا کرد: در هر رنگی حکمتی است. آن گونه که رنگ برگ سبز است، چون نشانه ای از سرسبزی و خرمی است. رنگ تنه درخت قهوه ای است؛ چون رنگ قهوه ای نشانه ی استوار بودن و بلند قامتی و ایستادگی است و…

 

 از همان زمان بود که من سعی کردم، رازهای آفرینش را بیشتر درک کنم و این مطلب را همواره به خاطر داشته باشم که خداوند بخشنده و مهربان در هر کار یا رنگ هرچیز حکمتی قرار داده و می خواهد از طریق این حکمت ها راه زندگی کردن را به ما انسان بیاموزد، راه خوب اندیشیدن در طبیعت را و جاودانه شدن را…

.

.

.

انشا شماره دو با موضوع دریا

خداوند نعمت های زیادی به ما داده است که یکی از زیباترین و فوق العده ترین آنها دریا است.
من دریا را خیلی دوست دارم زیرا با آن خاطره های زیادی دارم.

 
یکی از زیباترین خاطره هایی که از دریا دارم مسافرت مان به شمال است. در آن مسافرت من و دوستانم به شهر رشت سفر کردیم که در آنجا به کنار دریا رفتیم و باهم بازی های زیادی کردیم.

 
دریا واقعا شور وهیجان زیاد و وصف نشدنی دارد که نمیتوانم بیان کنم. از نظر شما چطور؟
آری درست است دریا خیلی زیبا است البته باید شاکر خداوند مهربان باشیم که همچین نعمت خوبی را به ما عطا کرده است تا بتوانیم از آنها نهایت استفاده را ببریم.

 
راستی این را هم باید گفت که گاهی وقت ها دریا خیلی خطر ناک و زشت میشود؛
گاهی اوقات خبر های زیادی از غرق شدن انسا،قایق،کشتی و… به گوش مان میرسد که دریا را برایمان خطرناک میکند.
این را هم باید گفت که ما خودمان باید ملاحظه کنیم و خود را دچار خطر نکنیم. ما اید قدر این همه نعمت را که خداوند به ما داده است را بدانیم و شاکر خداوند باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.